سیروس رومی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : یک شنبه 17 آذر 1392
بازدید : 827
نویسنده : آوا فتوحی

سیروس رومی ابتدا به نوعی «چرا شیراز؟» را مطرح کرده است و در این زمینه، نام شیراز- بنیاد شیراز- وضعیت شیراز را برای خواننده توضیح می­دهد.
در پیشگفتار می­نویسد: در انتخاب شعرها بیشتر به واژه «شیراز» و «شیرازی» نظر داشته­ام اما هستند واژه­هایی مانند شهر، فارس، ملک سلیمان، دارالعلم و... که دلالت به شیراز دارند و به  جای آن نشسته­اند.
و بعد خاضعانه از خوانندگان می­خواهد هر جا به شعری راجع به شیراز برخوردند که در کتاب نبود برای چاپ در جلد دوم آن بفرستند.
در مورد نام شیراز تمام نقل قولها آورده شده است. پس از مطالعه این قسمت، دو نقل قول روبروی یکدیگر قرار می­گیرند یکی اینکه شیراز را اعراب ساخته­اند:
«شیراز شهری است اسلامی و جدید، آن را محمدابن هاشم بن ابی عقیل، پسر عم حجاج بن یوسف ثقفی بنا کرد. از جهت شباهت به شکم شیر «شیراز»ش نامید. چه همه خوردنی­ها از آن نواحی به شیراز حمل می­گردد و از آن جا چیزی به جایی برده نشود» (ابن حوقل به نقل از شیراز شهر جاودان)
«در شرق شهر فعلی شیراز، در ویرانه­ای به نام قصر ابونصر، نقوش و ابزار و اشیائی مربوط به آن زمان (هخامنشیان) دیده شده و باستان­شناسان موزه مترو پولیتن... پاره­ای از ظروف و اشیاء و مخصوصاً ظرف­های سنگی دیده شده در تخت­جمشید را به دست آوردند که همه مؤید و مبین این است که شیراز، از قرن­ها پیش از ظهور اسلام و مخصوصاً در عهد هخامنشی عنوان و موقعیتی داشته...» (علی سامی، شیراز شهر جاودان)
از اینکه روایت دوم معتبرتر است به هیچ عنوان شک و شبهه­ای در آن نیست. علی سامی در اظهارنظری جالب می­نویسد: اگر شیراز، در زمان تازیان بنا شده بود، یک نام عربی روی آن می­گذاردند، نه نام شیراز که فارسی است».
در قسمت «وضعیت شیراز» اظهارنظرهای فراوانی شده است.
ابن بطوطه می­نویسد: «در مشرق زمین هیچ شهری از لحاظ زیبایی بازارها و باغ­ها و خوشگلی مردم به پایه دمشق نمی­رسد، مگر شیراز»
میر خواند (صاحب روضه الصفا) می­نویسد:
«خلقش درویش منش و پاک اعتقاد و به قدر مقدور کریم و جواد، اکثر غریب نواز و با غربا مهربان و دمساز و به کم تر کسبی و قلیل منفعتی قانع و زیاده بر دخل پیوسته خرج نموده... مردمش از بزرگ و کوچک در کمال ذهن و ذکاوت و در نهایت استقامت مزاج و زودآشنا»
ا.ج.آربری می­نویسد: «شیراز، این کلمه افسون­انگیز که برای ما مظهر زیبایی­های مشرق زمین است کلمه­ای که مانند الفاظ دعا خود به خود زیر لب بر زبان جاری می­شود. شیراز پرگل و پر افتخار و شب­های زیبای آن پیوسته عنوان تغزلات شعرا بوده است».
مؤلف کتاب در ادامه از مفاخر شیراز نام می­برد و از مکانهایی که در جهان نام شیراز را بر خود دارند نام می­برد و اولین ها را برمی­شمارد. مطبوعات در ایران به وسیله دو برابر از اهالی فارس میرزا محمدصالح شیرازی و محمدجعفر ادیب شیرازی بنیاد گرفت.
*«میرزا جهانگیرخان شیرازی «صور اسرافیل» اولین شهید مطبوعات ایران است»
*«ابن مقله فارسی یا ابن مقله وزیر، از خط کوفی 6 خط ابداع کرد و در خوشنویسی انقلابی بزرگ به وجود آورد»
*«ابوعبداله حسین بن منصور بیضاوی (حلاج) از بلندمرتبه ترین عارفان ایران است. او بیش از چهل کتاب تألیف کرد. آخر الامر او را بردار کردند».
*«ملاصدرا را صدرالدین شیرازی، صدرالمتألهین نیز گفته­اند. او از بزرگترین و نامی­ترین فلاسفه روزگار خود و حتی امروز ایران است».
*«ابن مقفع با ترجمه و تألیف کتاب­های زیادی به زبان تازی، ادبیات عربی را غنی و بارور ساخت»
*«سیبویه، استاد مسلم نحو عربی بود و در این مورد شهرتی عالمگیر داشت. الکتاب اثر او مشهورترین کتاب در دستور زبان عربی بود»
در فصل بعد «شیراز و شاعران جهان» آمده است. شاعرانی چون: آلبر ساندوز، احمد پیشاوری، احمد هندی، ادوارد براون، اقبال لاهوری، امیرحسین دهلوی، امیر خسرو دهلوی، یحیی کمال بیاتی، پرنسس بیبسکو، تریستیان کلنگسور، خلیل اله خلیلی، سرتوماس هربرت، سرگئی یسنین، فردریک نونگر، فریدریش بودن اشتدت، کنتس دونوا، گوته، متنبی، واسطی، هانری رینه که ما از این میان به شعر دو شاعر بسنده می کنیم:
این چه نقش رنگارنگی است
که در نظرم آسمان را به تارک ماهورها پیوند می­زند؟
گویی مِه بامدادی
در برابر چشمان تیزبینم پرده­ای کشیده است
..............
آیا این تپه ماهورها، خیمه­هایی هستند
که وزیر برای زنان محبوب حرمسرایش زده است؟
آیا این فرش­های رنگ رنگی هستند،
که [به فرمان او] در بزمگاه سوگلی­اش گسترده­اند؟
.............
سرخ و سپید، در هم آمیخته، پر از نقش و نگار
بعید می­دانم تماشاگهی زیباتر از این به چشم توان دید
حافظا
شیراز تو، چه سان
بر این ناحیه­های مه­آلود شمال کوچ کرده است؟
(ولفگانگ گوته- ترجمه از: دکتر مهدی زمانیان)
مژده ای شیراز من، بوی بهار آورده­ام
پیک گلزار دلم، پیغام یار آورده­ام
گر بهار آورده با خود نرگس و نسرین و گل
صد بهار جانفزا، من در کنار آورده­ام
از «حدیقه» زی گلستان وز سنائی سوی شیخ
رازهای بس نهفته آشکار آورده­ام
غزنه با شیراز دارد ربط­های معنوی
قصه بسیار است، من در اختصار آورده­ام
ملت افغان و ایران غمگساران همند
غمگساری را حدیث غمگسار آورده­ام
مژده ای یاران، که من دردی کشان عشق را
ته نشین از جرعه­های «لای خوار» آورده­ام
از بدخشان دل شوریده در شیراز حسن
شعر رنگین همچو لعل آبدار آورده­ام
شور بر سر، شعر بر لب، گل بدامان جان به کف
در خرابات مغان چندین نثار آورده­ام
شعر گفتن در دیار خواجه کار سهل نیست
من به دریا قطره در گلزار خار آورده­ام
ایمن است از هر گزند حادثات روزگار
این گل بویا که من از نوبهار آورده­ام
کلک حافظ چون همه صورتگر ذوق است و حال
صورت دل پیش این معنی نگار آورده­ام
شادمان از بخت خویشم کاندر این گلزار عشق
از نهال دوستی صد گل به بار آورده­ام
(خلیل الله خلیلی- ملک­الشعرای افغانستان)





:: برچسب‌ها: سیروس رومی , روزنامه , ,

مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








اگر که سن را عروس بدانیم و اندیشه را داماد این زفاف را اویی می شناسد که حافظ را بستاید (گوته)

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

RSS

Powered By
loxblog.Com